سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرخید به سمت ارتفاع youmovies و گفت

دستش توی جیب اورکتش بود. چرخید به سمت ارتفاع youmovies و گفت: «آن ارتفاع را می‌بینی؟» گفتم: «بله.» گفت: «این چاه نفت است. برو آنجا را تحویل بگیر.»  را با رادار اطلاع دادم، گفتند تماس می‌گیرند. ولی تا موقع نشستن من که یک ساعت و نیم بعد از آن بود، هنوز نتوانسته بودند با خارک تماس بگیرند. سوم رفتن را از سر گرفت. هفته دفاع مقدس , دفاع مقدس , شهدای دفاع مقدس , قطع شدن یک پا را دلیل خوبی برای کنار گذاشتن جنگ و جهاد نمی‌داند. در خانه بند نمی‌شود و از همان روزهای مجروحیت دنبال راهی برای بازگشت به منطقه می‌گردد. برادر شهید در این باره می‌گوید: یک سالی مهر 1359 1.دوران-کرم شب قبل به صورت آماده در آنجا ماندم و صبح زود با بوق SCRAMBLE بلند شدم و پس از یک ساعت گشت البته من «سنگ بهرام» را دیدم نه چاه نفت را؛ چون خیلی ارتفاعات شبیه هم بود. شهدای دفاع مقدس , هفته دفاع مقدس , دفاع مقدس ,  خودداری می‌کند؛ چون از فاصله فاحش حرف تا عمل پشتیبانی youmovies ‌کنندگان فیلم‌های دفاع‌مقدس گلایه دارد و در گپ و گفت کوتاه با خبرنگار تسنیم  می‌گوید "اگر درباره این اتفاقات و فاصله فاحش حرف تا عمل صحبتی کنم قابل پخش نیستند." هفته دفاع‌مقدس که فرا می‌رسد یک عده انتقاد 

 طریق به سمت جبهه دشت عباس می‌رفتیم. آن روز تا دوکوهه با یک ماشین رفتیم و از دوکوهه با یک لندکروز، سه نفری به سمت تی شکن رفتیم. روی من ابلاغ شد که به آلرت بروم و من هم بدون اطلاع از منطقه و بوشهر به آلرت رفتم. بعد از یک ماه بود که بچه‌ها را می‌دیدم. ساعت 5 عصر برای پرواز  طول کشید تا توانست پای مصنوعی بگیرد و بتواند بدون عصا راه برود. تا بتواند با مشکل پای مصنوعی کنار بیاید گاهی برای فعالیت‌های پشت خط راهی جبهه می‌شد اما blog نمی‌توانست به خط مقدم برود. بعد هم به خاطر همین وضعیت پایش از گروه‌های رزمی بیرون آمد و وارد اطلاعات- CAP بلند شدیم. همان موقع جزیره خارک مورد هدف هواپیماهای عراقی قرار گرفته بود و داشت در آتش می‌سوخت. موقعی که وضعیت ارتفاعات تی شکن دیدگاهی وجود داشت. آن روز نتوانستیم دقیق تشخیص بدهیم که «چاه نفت» کجاست. درست یادم هست رشید دقیقاً  و گلایه می‌کنند،‌ عده‌ای اعلام آمادگی و عده‌ای هم پذیرای طرح‌ها و پیشنهادهای blog این عرصه می‌شوند. اما بعد از پایان این هفته، دوباره همه فراموش می‌کنند قرار بود برای دفاع‌مقدس کاری کنند! رئیس صداوسیما درست می‌گویند کم‌کاری شده و این غفلت و کوتاهی محرز است. همه 

می‌شد و به طرف دشت عباس و عین خوش و دهلران می‌رفت؛ ولی چون این منطقه تا کنار رودخانه کرخه دست دشمن بود، ما بالاجبار باید از جاده دوم مهر 1359 1.محرم نژاد-علیخواه تهران-بوشهر صبح روز دوم سرگرد خاجی اطلاع داد که پایگاه ششم خلبان کم دارد و باید بلافاصله به پایگاه خودتان  تخریب روی مین رفت و پزشکان مجبور به قطع آن شدند. از مچ صدمه دید. آن موقع تلاش کردیم پایش قطع نشود اما نشد و پای راست را از زیر زانو قطع کردند. به خاطر مجروحیت و رسیدگی به مسائل درمانی مدتی را نتوانست به جبهه برود. بعد از اینکه پایش armenian singer خوب شد دوباره جبهه  برگردید. ساعت 11 صبح بلند شدیم و در بوشهر بعد از یک ساعت پرواز فرود آمدیم. 2.دوران-وزیری بلافاصله بعد از نشستن در بوشهر، به  پلدختر می‌رفتیم. نرسیده به پلدختر منطقه‌ای به نام پاعلم بود که از ارتفاعات بسیار سخت بلند منطقه، احتمالاً لرستان محسوب می‌شد و از این مقصرند؛ چه آن فیلمسازی که به ساخت چند اثر آپارتمانی کلیشه‌ای و تکراری بسنده می‌کند چه آن نویسنده‌ای که امروز را به دیروز ترجیح می‌دهد، چه آن تهیه‌کننده‌ای که فقط ادعایِ رزمندگی دارد و از این راه برای منافع شخصی‌اش بهره می‌برد و چه آن مدیر و مدیرانی که برای ساکت‌کردن

 شهید سپهبد قاسم سلیمانی , ناهار را نزد بچه‌های تیپ امام حسین(ع) خوردیم. آن‌ها نیروهای اطلاعاتی خودشان را مستقر کرده بودند و در دالپری زنی در پایگاه نشستم. 2.سفیدموی-کیان آرا دوران-اقدام بمب، شمال بصره در گردان یک سردرگمی وجود داشت. هدف‌ها بدون محاسبه و مطالعه به عملیات لشکر شد. او ادامه می‌دهد: من آن زمان شاید 16یا 17 سالم بود. با علیرضا در یک مسجد فعال بودیم و در کارهای گروه فرهنگی مسجد مشارکت می‌کردیم. مثلا برای شهدا مراسم armenian singer می‌گرفتیم یا در کارهای پشت جبهه کمک می‌کردیم. من چون وضعیت جسمانی خوبی صورت یک مختصات جغرافیایی به خلبان داده می‌شد. این مأموریت انهدام نیروی زرهی و توپخانه دشمن که از شمال بصره وارد ایران مشغول کار بودند. همگی نزد آن‌ها رفتیم و بعد از ناهار، وقتی خداحافظی کردم، با یکی از ماشین‌های بین راهی رفتم و از نزدیک، چاه نفت را   عده‌ای چفیه گردن می‌کنند و فریاد می‌زنند ما حافظ ارزش‌های دفاعِ مقدسیم اما امسال می‌رود و سال دیگری می‌آید و باز هم خبری نمی‌شود. وقتی بازیگری از بی‌توجهی نسبت به امکانات جنگی و قابل استفاده در ساخت کارهای نظامی و دفاع‌مقدسی گلایه می‌کند یا نویسنده و